شرحی بر دعای (اللهم کن لولیک....)
اللهم در اصل «یا الله» بوده است.
الله بنا بر روایات ما، مرکب از «ال» و «اله» است و چون «اله» از ریشه ی «وله» به معنای حیرت و سرگردانی است
پس "الله" یعنی آن معبودی که همه در معرفت او متولّه و حیرانند، ولی به معرفت وهبی موجود در فطرت خویش او را می شناسند.
کن:
کن فعل امر، از باب کان یکون، یعنی «باش».
این کلمه بیانگر درخواست ما از خدای متعال در جهت تقاضایی است که برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه داریم.
لولیّک:
در «لولیّک»، لام، لام اختصاص است.
«ولیّ»، صفت مشبّه از «ول ی» به معنای سرپرستی و متصرف است. پس «ولیّ» یعنی سرپرست و متصرّف.
حرف «ک» در این کلمه، اشاره به حق متعال دارد. پس «ولیّک» یعنی: آن آقا و سرپرستی که تو قرار دادی و منصوب کردی، یعنی ولایت حضرت مهدی علیه السلام، از جانب خداست و خدای متعال، آن حضرت را به امامت منصوب فرموده است.
الحجة ابن الحسن:
بنا بر آنچه در نقل کافی آمده که اقدم نقل هایی است که به دست ما رسیده است در این موضع، نام مقدّس حضرت بقیّة الله، اختصاصاً قرار نداشته، بلکه «فلان بن فلان» بوده، تا شیعه هر زمان با قرار دادن اسم امام زمان خویش، این دعای شریف را بعنوان انجام وظیفه نسبت به مقام امامت و ولایت عصر خویش، درباره ی معصوم آن زمان بخواند.
در نقل مرحوم سیّد، «الحجة محمد بن الحسن المهدی»، و در نقل کفعمی، «محمد بن الحسن المهدی» قرار داده شده است. این نکته نشان می دهد که چه بسا این دو عبارت بوسیله محدّثان،به جای عبارت «فلان بن فلان» بکار رفته است، لقب شریف حضرت مهدی علیه السلام، و «محمد بن الحسن» اسم مبارک آن حضرت است، که چه بسا با توجه به روایات «نهی از تسمیه»، بهتر آن باشد که لفظ «حجّة ابن الحسن» به جای «فلان بن فلان» به کار رود.
صلواتک:
«صلوات» جمع مؤنث سالم صلاة از ریشه «صلو» به معنای دعا و رحمت است.
صلوات خداوند، رحمت بیکرانه ی الهی است که موجبات تقرّب بیشتر و کمالات افزونتر را فراهم می آورد.
علیه و علی آبائه:
«علی» یا ظرف، و یا حرف جرّ، به معنای معیّت و مصاحبت است.
حر «ه» در هر دو عبارت، اشاره به حضرت مهدی علیه السلام دارد.
و لفظ «آباء» جمع «اب» به معنی پدر است، که در معنی جدّ نیز استعمال می شود، و غرض از آن، پدران و اجداد طاهر و معصوم آن حضرت، از امام حسن عسکری تا رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد.
فی هذه الساعة و فی کل ساعة:
«ساعة» از ریشه «سوع» به معنی جزئی از زمان و وقت است.
یعنی خدایا این تقاضا ها را در این زمان و در هر زمان دیگر شامل حال آن حضرت بگردان.
ولیّاً:
ولیّاً خبر کان بوده همانطور که گفتیم ولیّ به معنای «سرپرست» و «متصرّف در امر» است: یعنی خدایا! ولایت و سرپرستی آن حضرت را به عهده بگیر.
و حافظاً:
«حافظ» از ریشه ی حفظ به معنی نگهداری از هر خطر و صدمه و اتفاق است.
این لفظ، بیانگر یکی از حقایق معارف الهی است،
و آن اینکه: حجج الهی، به جهت آنکه الگوی زندگی بشری عادی باشند، در عین داشتن علم و قدرت وهبی الهی، از زندگانی بشری نیز برخوردار بودند، غذا می خوردند، ازدواج می نمودند، در معرض حوادثی چون بیماری، تب، لطمات بدنی در جنگ، ضعف، پیری و مرگ قرار داشتند و چنانکه عموم آنها به دست دشمنانشان شهید شدند.
از همین رو در این فقره از دعا، از خدا درخواست می کنیم که وجود مقدس امام عصر، علیه الصلوة و السلام را از جمیع بلیّات ممکنه حفظ فرماید.
و قائداً:
«قائد»، از ریشه «قود» به معنی رهبری و زعامت است،
یعنی خدایا تو رهبری آن حضرت را به عهده بگیر.
و ناصراً:
«ناصر» از ریشه ی «نصر» به معنی کمک و یاری است.
و دلیلاً:
«دلیل» از ریشه ی «دلالت» به معنی راهنمایی است و راهنما را «دلیل» گویند.
پس معنای دعا این می شود: خدایا تو راهنمای آن حضرت باش.
و عیناً:
«عین» به معنی دیده بان و مراقب است.
حتّی:
«حتی» حر جرّ و بیانگر انتهاء و غایت، و شاید در مقام تعلیل است.
تسکنه ارضک:
«تسکن»، از ریشه ی «سکن»، از باب افعال، و منصوب به ان مقدره بعد «حتی» است به معنی اسکان دادن.
«ارض» به معنای زمین مفعول به یا مفعول فیه و «ه» مفعول به، به آن حضرت اشاره دارد.
طوعاً:
«طوع» ضد اكراه، مصدر جامد به معنای انقياد و فرمانبرداری از سر رغبت و میل بوده نحواً برای ارض حال می باشد.
یعنی: تا او را در زمین خود ساکن گردانی در حالی که زمین فرمانبردار او باشد.
هدف از این جمله، حکمت و زعامت آن بزرگوار پس از ظهور موفور السّرور حضرت اوست که تمام زمین در حیطه فرمانروایی آن بزرگوار (عجّل الله فرجه) در آمده، به انقیاد حکومت او در می آید.
و تمتّعه فیها طویلا:
این کلمه از ریشهی «متع»، از باب تفعیل، به معنی «بهره مند ساختن است».
«فیها» متعلق به فعل بوده،اشاره به «ارض» دارد.
و «طویلا» مفعول فیه برای تمتّع یا صفت برای مفعول مطلق (؟؟؟) محذوف است.
در این جمله،عمر طولانی و حکومت آن حضرت را از خدای متعال طلب می کنیم.
این عبارت نشان می دهد که مقدار حکومت حضرتش به هر مقدار که مقدّر شده باشد: 7 سال،9 سال،19 سال،40 سال،70 سال،309 سال بنا به روایات گوناگون که روایت شده است، بداء پذیر و قابل افزایش است.
گروه پژوهشی وصال منتظر دریافت مقالات, انتفادات و پیشنهادات شماست