انتظار


انتظار
مطابق بسياري از آيات قرآن كريم و روايات فراواني كه از ائمة معصومين(عليهمالسلام) رسيده است بشر در طول دوران زندگي فردي و اجتماعي خود، مرهون نعمت انتظار است، و اگر از حالت انتظار خارج شود و اميدي به آينده نداشته باشد، زندگي برايش مفهومي نخواهد داشت.
آنچه انسان را به زندگي اميدوار ميسازد و نگرانيها و ناراحتيها را براي او آسان مينمايد، انتظار و اميد به آينده است. آدمي در پرتو همين انتظار، رنجها و گرفتاريها را تحمل ميكند و با كشتي اميد و آرزو در درياي متلاطم و طوفان زاي زندگي به سير خود ادامه ميدهد. بنابراين، اگر اميد از انسان گرفته شود و انتظار از جامعه رخت بربندد، ادامة حيات و زندگي براي بشر، بيروح و بيلذت و بيمعنا خواهد بود، اين انتظار است كه به زندگي صفا و جلا ميبخشد و زندگي را براي آدمي لذت بخش ميكند و او را به حركت و جنبش وا ميدارد و دلش را به ادامة زندگي، علاقهمند ميسازد.
نكته قابل توجه اين است كه بر هر فرد مسلمان و هر كس كه بخواهد با روح تعاليم متعالي اسلام و حقيقت برنامههاي تربيتي اين مكتب انسانساز آشنا شود، قبل از هر چيز، درك صحيح و شناخت درست مفاهيم واقعي واژهها و اصطلاحات اسلامي لازم و ضروري است.
يكي از واژههايي كه بايد با تأمل و دقت زياد به آن پرداخته شود واژه انتظار است كه مربوط به ظهور آخرين حجت خداوند و مصلح آخرالزمان حضرت مهدي(عليهالسلام) است.
اينك براي شناخت كامل انتظار، نخست دربارة معنا و مفهوم كلمة انتظار از نظر لغت و مذهب بحث ميكنيم، سپس دربارة انتظار فرج در اسلام و قرآن سخن ميگوييم. به بررسي وظايف منتظران در عصر غيبت ميپردازيم.
انتظار در لغت
انتظار در لغت، به معناي چشم داشت و چشم به راه بودن و نوعي اميد به آينده داشتن است؛ آيندهاي زيبا و روشن و سرشار از صفا، آرامش و امنيت. .
انتظار در اصطلاح
انتظار كيفيتي روحي است كه موجب به وجود آمدن آمادگي براي ظهور و درك منتظَر ميشود، و ضد آن يأس و نااميدي است. هر چه انتظار بيشتر باشد آمادگي نيز بيشتر است؛ و گاه حالت انتظار به پايهاي مي رسد كه خواب را از چشم ميربايد، و هر چه عشق به منتظَر افزون باشد آمادگي براي آمدن او نيز افزون ميگردد و فراق دردناك ميشود تا جايي كه منتظِر به چيزي جز منتظَر نميانديشد، و تمام آمال و آرزوهايش را در آيينه وصال او به تماشا مينشيند. از اين رو و همة دردها و سختيها و مشكلات را در راه رسيدن به او تحمل ميكند.
انتظار ، امید به آینده ای نوید بخش
از نظر مذهب، انتظار حالتي است كه از تركيب ايمان به خدا و اعتقاد كامل و راسخ به مباني دين و اشتياق و علاقه به ظهور رهبري الهي و آسماني ـ كه بتواند با مدد خداوند، مردمان جهان را تحت فرمان يك آيين درآورد و ستمگران را سر جاي خود بنشاند و آيين توحيد و يكتاپرستي را رواج دهد و حكومت قسط و عدل را در تمام زمين برقرار نمايد ـ به وجود ميآيد و در درون آدمي شعله ميكشد و آمال و آرزوهاي انساني و رفتار فردي و اجتماعي وي را دگرگون ميكند.
انتظار از نظر دين و مذهب، به معناي اميد و آرزو است؛ اميد به آيندهاي نويد بخش و سعادت آفرين، اميد به آيندهاي كه در آن جهانيان از مفاسد و بدبختيها رهايي يافته، و بشر راه خير و صلاح را در پيش گيرد و دنيا در پرتو تحقق عدل الهي، مدينة فاضلهاي گردد.
اين معناي انتظار فرج از نظر دين است كه در حقيقت به معني چشم به راهي براي تحقق حق و عدل و پيروزي دين و برقراري نظام عدل الهي، ميباشد.
بر اين اساس، شكي نيست كه انتظار فرج، میل فطری همة انسانها و خواستة مشترك تمامي ملل و اديان دنياست و زمان و مكان نميشناسد و به قوم و گروهي اختصاص ندارد.
اعتقاد به قيام يك منجي در آخرالزمان كه زمين را پر از عدل و داد ميكند و به طور معجزه آسا ظلم و جور را ريشه كن ميسازد پايه ايمان را مستحكم ميكند و نهال اميد را در دل بارور ميروياند.
اين عقيده، يكي از آرزوهاي مهم و ديرين بشر است و جاي هيچ شگفتي نيست اگر ميبينيم كه در هر زمان، انسان، اميدوار به آيندهاي بهتر بوده است. عامل عمده اعتقاد به ظهور منجي در آخرالزمان ايمان است. اين ايمان عاملي بسيار قوي و نيرومند است كه با وجود آن انسان هرگز با سختيهاي روزگار و تراكم ناملايمات و گرفتاريهاي زندگي، روحيه خود را نميبازد و اميد نجات و رستگاري را از دست نميدهد. براي اين كه اين موضوع بهتر روشن شود به بحث و بررسي انتظار فرج در اسلام و مذهب تشيع ميپردازيم:
انتظار فرج در اسلام انتظار فرج در اسلام و به ويژه در مذهب تشيع، عبارت است از ايمان استوار به امامت و ولايت حضرت ولي عصر(عليهالسلام) و اميد به ظهور آن آخرين ذخيره الهي و آرزوي فرا رسيدن روزگار رهايي مستضعفان از چنگال مستكبران، و تمام شدن دوران ظلم و ستم طاغوتيان، و پيروزي نهايي مؤمنان، و آغاز حكومت صالحان، تا پايان جهان است. كه اين انتظار دربردارنده تمامي مباني اعتقادي اسلام است.
انتظار فرج در اسلام، در واقع نوعي آمادگي است. آمادگي براي پاك شدن، پاك زيستن و دور ماندن از زشتيها و آمادگي براي حركتي مستمر و دائم، با تلاش و كوششي پيگير و خستگي ناپذير توأم با خود سازي در مرحله اول و دگر سازي در مراحل بعدي و سرانجام آمادگي براي شركت در انقلاب جهانی حضرت مهدي(عليهالسلام) كه آغاز آن ظهور حضرت و فرجام آن، شكست تاريكيها و ظلمهاست و نتيجه آن، برپايي حكومت عدل الهي و تحقق قول و پيمان خداوند به عزت بخشي مؤمنان است.
پس از روشن شدن اهميت انتظار در زندگي بشر، به بررسي انتظار فرج در آيات و روايات ميپردازيم تا مفهوم صحيح آن را دريابيم.
حال براي روشن شدن مطلب به سراغ متون اصيل اسلامي و روايات پيشوايان معصوم(عليهمالسلام)ميرويم و لحن گوناگون آيات و رواياتي را كه از ائمه معصومين(عليهم السلام) درباره مسأله انتظار و ارزش و اهميت اين عقيده اصيل رسيده است، مورد بررسي قرار ميدهيم.
انتظار از نگاه روايات
در روايات و سخنان حيات بخش پيشوايان شيعه، گلواژه انتظار مفهومي بس ژرف و پرارج دارد. گويا انتظار زيباترين و كاملترين جلوة بندگي حق تعالي است، به گونهاي كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) انتظار فرج را برترين عبادت و افضل اعمال امتش ميخواند. به همين تناسب در فرهنگ ديني و در روايات ما، منتظران از جايگاه والا و ممتازي برخوردارند و تعابير مهمی در مقام و منزلت آنها بیان شده تا جائيكه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) آنان را برادران خود مينامند .
اميرمؤمنان علي(عليهالسلام) ميفرمايد: منتظران امر ما مانند كساني هستند كه در راه خدا به خون خود غلطيدهاند. و امام سجاد(عليهالسلام) درباره ايشان ميفرمايند:
مننتظران ظهور برترين مردمان همه روزگارانند، كه خداوند به ايشان اجر هزار شهيد از شهداي بدر و احد عطا ميكند. آنان به مجاهدان پيكارگري مانند كه در پيش روي رسول خدا(صلي الله عليه و آله) با شمشير نبرد ميكنند.
امام كاظم(عليهالسلام) دربارة شيعيان و منتظران عصر غيبت ميفرمايند:
خوشا به احوالشان، به خدا سوگند آنان در روز قيامت، در مرتبة ما و با ما خواهند بود.
به راستي، سِرِ برخورداري منتظران از چنين جايگاه رفيع و منزلت بيبديلي كه فرشتگان مقرب الهي نيز به آنان غبطه ميخورند، در چه چيزي نهفته است؟ هر چه هست به حقيقت انتظار برميگردد.
مگر انتظار چيست كه تا اين حد كمال آفرين و تكامل بخش است؟ اين چه حقيقتي است كه انسان را به مرتبة ملكوتيان و بالاتر از آنان سوق ميدهد.
آری! این ها همه به مفهوم واقعی انتظار و وظایف منتظران بر می گردد که در این قسمت پیرامون آن توضیحاتی به خوانندگان محترم ارائه می دهیم:
مفهوم صحيح انتظار
مفهوم مذهبي انتظار، اميد به آينده است، آيندهاي كه در آن مردم جهان، از زور و فشار و استبداد و تسلط نظامهاي غلط، نجات پيدا كنند و رژيمهاي ضد انساني از ميان بروند و زندگي پر نشيب انسانها آكنده از صلح و امنيت گردد و حق پرستان پيروز، و باطل گرايان نابود شوند.
آنچه از مجموع آيات و روايات اسلامي و مفهوم خود كلمه انتظار استفاده ميشود اين است كه انتظار، در تمام ابعاد زندگي فردي و اجتماعي، عامل رشد و اصلاح، مقاومت و پيشرفت، بيداري و حركت، و از عقايد انقلاب آفرين و ريشة اصل قيام جهاني حضرت مهدي(عليهالسلام) است.
وظايف منتظران
در مورد وظايف و تكاليف شيعيان در دوران غيبت سخنهاي بسياري گفته شده است. حتي كتابهاي منتقل نيز در اين باره تأليف و تدوين گردیده و در بعضي از كتابها مانند مكيال المکارم تا هشتاد وظيفه براي منتظران حضرت مهدي(عليهالسلام) برشمردهاند. ما در اين مجال برآنيم كه وظايف اصلی منتظران يوسف زهرا(سلاماللهعليها) را به طور خلاصه و روان در اختيار خوانندگان قرار دهيم.
شناخت ولي عصر(عليهالسلام)
اولين و مهمترين وظيفهاي كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد كسب معرفت و شناخت نسبت به وجود نازنين امام زمان(عليهالسلام) است. زيرا به دليل عقلي و نقلي تحصيل معرفت و شناخت صفات و ويژگيهاي آن جناب واجب است و ايمان بدون شناخت امام زمان (عليهالسلام) تحقق نميپذيرد، و هيچ عملي را خداوند از بندگان قبول نميكند مگر اینکه با شناخت و معرفت امام زمان(عليهالسلام) عجين باشد.
اين موضوع از چنان اهميتي برخوردار است كه در روايات بسياري كه از طريق عامه و خاصه از پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) و ائمه معصومين(عليهمالسلام) نقل شده، آمده است كه: هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهل مرده است.
و در روايت ديگري كه ثقة الاسلام كليني از امام باقر(عليهالسلام) نقل ميكند، آمده است: هر كس در حاليكه امامي نداشته باشد بميرد، مردنش مردن جاهليت است و هر کس با شناخت امامش بميرد، پيش افتادن و يا تأخير اين امر (دولت آل محمد (عليهمالسلام)) او را زيان نرساند و هر كس بميرد در حاليكه امامش را شناخته، همچون كسي است كه در خيمه قائم(عليهالسلام) با آن حضرت باشد.
توجه به مضامين دعاهايي كه خواندن آنها در عصر غيبت سفارش شده و مورد تأكيد قرار گرفته نيز ما را به اهميت موضوع شناخت و معرفت حجت خدا رهنمون ميسازد؛ چنان كه در يكي از دعاهاي معروف و معتبري كه شيخ صدوق (رحمة الله عليه) آنرا در اكمال الدين نقل كرده ميخوانيم:
پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان كه اگر حجتت را به من نشناساني از دينت گمراه ميگردم. خداوندا! مرا به مرگ جاهليت نميران و دلم را از حق، پس از آنكه هدايتم فرمودي منحرف مگردان.
اين شناخت و معرفت حجت الله چه اكسيري است؟ كه اگر با مس وجود آدمي آميخته نگردد، بشر از مرز حيوانيت و توحش فراتر نرود و به مرگ جاهليت از دنيا كوچ كند.
امام صادق(عليهالسلام) در مورد كمترين درجه معرفت امام ميفرمايد: كمترين درجه معرفت به امام آناست كه [بداني...] امام وارث[و جانشين] پيامبر است و همانا اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول خداست و بايد در هر امري تسليم او بود و به سخن و فرمان او عمل كرد.
مؤلف كتاب مكيال المکارم مراد و مقصود از معرفت امام را كه در روايات ياد شده بر آن تأكيده گردیده است، چنين بيان ميكند: بيترديد مقصود از شناختي كه امامان ما تحصيل آنرا نسبت به حضرت مهدي(عليهالسلام) امر فرمودهاند، اين است كه ما آن حضرت را آنچنان كه هست بشناسيم؛ به گونهاي كه اين شخصيت سبب در امان ماندن ما از شر شياطين و دوری از معاصي باشد و ما را به كمال مطلوب انساني رهنمون سازد و مايه نجاتمان از اعمال گمراه كننده مدعيان دروغين مهدويت شود. اين چنين شناختي جز به دو امر حاصل نميگردد:
اول، شناختن شخص امام(عليهالسلام) به نام و نسب و دوم، شناخت صفات و ويژگيهاي امام و به دست آوردن اين دو شناخت از اهم واجبات است.
البته شناخت صفات و ويژگيهاي آن حضرت كه در كلام فوق به آن اشاره شد، در عصر ما از اهميت و ارزش بيشتري برخوردار است و در واقع اين نوع شناخت است كه ميتواند در زندگي فردي و اجتماعي منتظران منشأ تغيير و تحول باشد، زيرا اگر كسي فقط به يكي از صفات آن حضرت پي ببرد مثلاً يقين حاصل كند كه حضرتش شاهد و ناظر دائمي اعمال شيعيان و محبانش ميباشد و خويشتن را هميشه در محضر او ببيند؛ چنين فردي هيچ گاه آلوده به معاصي و محرمات نميشود و روز به روز بر فضائل و سجاياي اخلاقي او افزوده ميگردد و در مسير سعادت و كمال قدم بر ميدارد.
نكتهاي كه بايد در اين جا در نظر داشت اين است كه شناخت امام زمان(عليهالسلام) از شناخت، ديگر امامان معصوم(عليهمالسلام) جدا نيست و اگر كسي به طور كلي به شأن و جايگاه ائمه هدي واقف شد، صفات و ويژگيهاي آنها را شناخت و به وظيفه خود در برابر آنها پي برد، قطعا نسبت به امام عصر(عليهالسلام) نيز به شناختي شايسته و كامل ميرسد . يكي از راههاي پي بردن به مراتب و عظمت امامان معصوم(عليهمالسلام) مطالعه و تحقيق در كتابهايي است كه در اين زمينه نگاشته شده است كه از جمله ميتوان به كتابهاي زير اشاره نمود:
بحارالانوار: جلدهای پنجاه و يكم تا پنجاه و سوم، اصول كافي جلد اول ، الغيبة شيخ طوسي، كتاب الغيبه نعماني و كمال الدين و تمام النعمه شيخ صدوق، كه به لطف خدا همه اين كتابها به فارسي ترجمه شده و در دسترس همگان قرار گرفته است.
شايان ذكر است به اين نكته نيز اشاره كنيم كه اصليترين راه شناخت و تحصيل معرفت امام زمان(عليهالسلام) رعايت تقوا و اجتناب از معاصي و محرمات است .
منبع سايت eteghadat.com
خدایا همه ما را ازمنتظران واقعی یوسف زهرا (عح) قرار بده.
آمین یا رب العالمین
گروه پژوهشی وصال منتظر دریافت مقالات, انتفادات و پیشنهادات شماست