دين و شناخت خدا

سرآغاز دين، خدا شناسی است؛ و كمال شناخت خدا، باور داشتن او؛ و كمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگی اوست؛ وكمال توحيد اخلاص؛ و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است.

زيرا هر صفتی نشان می‌دهد كه غير از موصوف، و هر موصوفی گواهی می‌دهد كه غير از صفت است؛ پس كسی كه خدا را با صفت مخلوقات تعريف كند او را به چيزی نزديك كرده و با نزديك كردن خدا به چيزی، دو خدا مطرح شده؛ و با طرح شدن دو خدا، اجزايی برای او تصوّر نموده و با تصوّر اجراء برای خدا او را نشناخته است.

و كسی كه خدا  را نشناسد به سوی او اشاره می‌كند و هر كس به سوی خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورد. و آن كس كه بگويد خدا در چيست؟ او را در چيز ديگری پنداشته است و كسی كه بپرسد خدا بر روی چه چيزی قرار دارد؟ به تحقيق جايی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی كه خدا همواره بوده و از چيزی به وجود نيامده است.

با همه چيز هست، نه اين كه همنشين آنان باشد؛ و با همه چيز فرق دارد نه اين كه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسيله. بيناست حتی در آن هنگام كه پديده‌ای وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا كسی نبوده تا با او انس گيرد و يا از فقدانش وحشت كند.

استفاده از مطلب با ذكر منبع بلامانع است!

Javadolaemeh313.blogfa.com

بخشی از خطبه1، ترجمه مرحوم دشتی