جنگ نرم

عزت نفس داشته باشیم . اگر عزت نفس باشد دشمن در جنگ نرم و غیر نرم هیچ غلطی نمی تواند انجام دهد.
شاید براى شما نیز پیش آمده باشد كه به چیزى «نیاز» داشتهاید، ولى براى حفظ آبرو و «موقعیت» خویش، آن را با كسى مطرح نساختهاید. یا گاهى مشكلى برایتان پیدا شده، اما آن را در حدى ندانستهاید كه براى چارهجویى و حل آن، آن را با كسى در میان بگذارید.
آیا تاكنون شده است كه براى رو به رو نشدن با یك نفر ناباب، راه خود را كج كنید، و براى دهان به دهان نشدن با یك فرد هرزه و هتاك، دندان روى جگر گذاشته، حتى به دفاع از خویش نپرداختهاید؟
اینها و نمونههاى دیگرى از این قبیل، شواهدى بر روحیهاى متعالى است كه از آن با «عزت نفس» یاد مىكنیم.
دشمنان را بشناسیم :
فارسی وان :
دزدی که با چراغ آمده است
هجوم شبکه صهیونیستی فارسی وان به نهاد مقدس خانواده
نام «فارسي وان» اين روزها به گوش اغلب ما خوردهاست، چه آنهايي كه مشتري شبكههاي ماهوارهاي هستند و چه آنهايي كه نگران از تأثير سوء برنامههاي برخي شبكههاي آن هنوز اجازه ورود ديش ماهواره را به خانه خود ندادهاند.
اما حرف و نقل آن را از ديگران شنيدهاند يا شايد هم از سر كنجكاوي چند ساعتي در خانه در و همسايه يا هنگام ميهماني در خانه فاميل و آشنا به تماشاي آن نشستهاند. اما اين فارسيوان كه قصه يا ماجراهاي سريالهايش نقل برخي محافل و ميهمانيهاي دوستانه يا فاميلي شده از كجا و به چه نيتي آمده؟ چه چيزي به خورد ما ميدهد و چه تأثيري بر ما ميگذارد؟
تا پيش از اين، شبكههاي فارسي زبان ماهوارهاي در خارج از ايران بدليل ضعف بنيه مالي، فاقد برنامههاي متنوع بودند؛ 12 ساعت پخش زنده و 12ساعت تكرار آن، بدون آيتمهاي نمايشي، فيلمها و سريالهاي توليدي يا خريداري شده از شبكههاي تلويزيوني ديگر، حجم قابل توجهي از برنامههاي آنها نيز اختصاص داشته به برنامههاي كسلكننده مجريمحور، پخش كليپهاي موسيقي تكراري و نمايش فيلمها و سريالهايي كه در سالهاي دور و نزديك در داخل كشور ساخته شده و بارها نيز به نمايش در آمدهاند. به اين ترتيب خيلي زود اين شبكهها با وجود رشد قارچ گونه تعدادشان، تازگي خود را از دست داده و در جذب مخاطب، چندان موفق عمل نكردند. اما از سال گذشته شبكهاي آغاز به كار كرد كه شيوهاي متفاوت را در پخش برنامه برگزيده بود و برخلاف انتظار، خيلي زود توانست بخش عمده مخاطبان شبكههاي ماهوارهاي فارسي زبان را جذب خود كند.
فارسيوان شبكهاي ماهوارهاي است كه سريالهاي روز خارجي (كرهاي، كلمبيايي، آمريكايي و...) را بهصورت دوبلهشده هرچند ضعيف - در طول روز پخش ميكند. در فضاي ملالانگيز شبكههاي فارسيزبان ماهوارهاي، فارسيوان در نوع خود يك اتفاق تازه محسوب ميشود؛ شبكهاي كه چون سريالهاي تازه و پخشنشده، متنوع و برخوردار از مايههاي عامهپسند (البته در نوع مبتذلش) آن هم به زبان فارسي عرضه ميكند خيلي زود در ميان عامه مردم جا بازكرده و از مشتريان زيادي برخوردار شده و همين جذب مخاطب و ارائه خوراك مبتذل و تأثيرگذاري گسترده و عميق آن بر مخاطب است كه ابعاد نگران كنندهاي به ماجرا داده است.
شايد در ظاهر، سريالهاي اين شبكه در مقايسه با شبكههاي غير اخلاقي در ماهواره، حاوي نمايش صحنههاي غيراخلاقي بهصورت مستقيم نباشد و به همين خاطر نيز با واكنش دفعي چنداني از سوي برخي خانوادهها روبهرو نشده است اما نكته آنجاست كه در لايههاي زيرين مضاميني كه در اين سريالها مطرح ميشود بهصورت غيرمستقيم و البته در برخي نيز بهطور مستقيم، مفاهيمي بسيار غيراخلاقي به مخاطب ارائه شده و از آنجا كه از سيري تدريجي نيز برخوردار است تأثيري عميق در نابود كردن هنجارهاي اخلاقي و فرهنگي خانوادهها برجاي ميگذارد تا آنجا كه پس از مدتي بسياري از اين مسائل قبح خود را از دست داده و براي مخاطب هضمشده و پذيرفتني خواهند شد.
همين بس كه در ماههاي نخست پخش برنامههاي فارسيوان هنوز برخي از اين سريالها، مضامين و روابط بين شخصيتها تازگي داشته و اجازه تماشاي آنها به نوجوانان و جوانان توسط پارهاي از خانوادهها داده نميشد، يا طبق عرف خانوادهها صلاح نميديدند اعضاي خانواده به اتفاق به تماشاي سريالهايي همچون «ويكتوريا» بنشينند اما پس از چند ماه رفتهرفته قبح مسئله ريخته و تماشاي سريالهاي فارسيوان كه در كل ساعات روز يكي پس از ديگري روي آنتن ميروند به تفريح جمعي بسياري از همين خانوادهها بدل شد كه به اتفاق چشم بدان بدوزند!
درست است كه مخاطبان اين شبكه را ميتوان در طيفهاي مختلفي دستهبندي كرد اما متأسفانه بيش از هر گروه ديگري اين خانوادهها و بهويژه زنان و دختران در سنين جواني و نوجواني هستند كه تماشاگر اين سريالها محسوب ميشوند؛ در واقع آسيبپذيرترين قشري كه درصورت تغيير هنجارهاي اخلاقي آنها، لطماتي جدي و جبرانناپذير به فرهنگ و اخلاق در جامعه ما وارد خواهد شد. به اين ترتيب برنامههاي اين شبكه بيش از همه بنيان خانوادهها را نشانه گرفته و با در نظر گرفتن مضامين اغلب اين سريالها تاكنون هيچيك از شبكههاي فارسي زبان ماهوارهاي تأثيراتي فرهنگي به اين اندازه مخرب و با اين عمق و وسعت نداشتهاند.
از قرار معلوم دم و دستگاه و مقر شبكه فارسيوان در هنگكنگ قرار دارد؛ در ساختماني كوچك كه ظاهرا تجهيزات آن چندان هم قابل توجه نيست، اما با همين امكانات، رسانه ملي ما را با تمام دم و دستگاه عريض و طويلش به چالش كشيده و به يك تهديد فرهنگي براي ما بدل شده است. اما در پس فارسيوان، مجموعهاي عظيم، آن را حمايت ميكند تا از توليدات ديگر شبكهها استفاده كرده و با ارائه تصويري ماهوارهاي و برخوردار از كيفيت مطلوب با همتايان داخلي و خارجياش به رقابت بپردازد.
فارسيوان شبكهاي است تحت لواي مجموعه رسانهاي استار كه متعلق به «نيوزكورپوريشن» است و شركتي به نام موبي نيز همكار شركت استار در تهيه و توليد برنامههاي اين شبكه است. مالك شركت نيوزكورپوريشن، يك يهودي استراليايي به نام روپرت مرداك است؛ صاحب يكي از امپراتوريهاي رسانهاي جهان كه مالك استوديو فيلمسازي فاكس و شبكههاي تلويزيوني فاكس و فاكس نيوز آمريكا نيز هست.
اداره مركزي نيوزكورپوريشن در نيويورك واقع است كه علاوه بر رسانههاي راديويي و تلويزيوني، بيش از 100روزنامه و مجله نيز در سراسر جهان در اختيار دارد كه از ميان آنها ميتوان به ديليتلگراف، والاستريت ژورنال، سان تايمز و ساندي تايمز، نيويوركپست و... اشاره كرد. مجموعه انتشاراتي داوجونز، بورس ايالات متحده نيز تحت تملك اين تشكيلات غولآساست.
شايع است مرداك بهعنوان چهارمين فرد قدرتمند در قاره آسيا به شمار ميآيد. در آسيا بزرگترين شبكه تلويزيوني به مرداك تعلق دارد. اين شبكه 40كانال دارد كه به 8زبان، 53 كشور را پوشش ميدهد. همه سهام يا بخش قابلتوجهي از 23 شبكه راديو- تلويزيوني ايالات متحده را او در اختيار دارد. شهرت ديگر شبكههاي فاكس شيوههاي تلويزيونياش است. مرداك با تملك «دايرك تي وي» تعداد كانالهاي تلويزيوني را به حدود 100كانال رسانده است. مرداك خارج از ايالات متحده، در بريتانيا 28كانال تلويزيوني دارد. داراييهاي ماهوارهاي و كابلي او از 30 مورد گذشته است و نيمي از سهام تلويزيون كابلي نشنالجئوگرافيك از آن اوست.
مرداك صاحب 2 شركت خدماتي در آلمان، 16شركت در استراليا، يك شركت در كانادا و 6 شركت در هندوستان است و سهامي در يك ايستگاه ايتاليايي، 2 ايستگاه اندونزيايي، 2 ايستگاه ژاپني و 8 ايستگاه آمريكاي لاتين دارد. او در ايالات متحده 8 مجله دارد و نيوزكورپوريشن صاحب انتشارات هارپركالنيز است كه 26 چاپخانه دارد بهعلاوه انتشارات ويليام مارو و انتشارات آون كه گردش مالي سالانهاش بيش از يك ميليارد دلار است از آن اوست.
با اين اوصاف ميتوان به يك نتيجه بسيار مهم رسيد و آن اينكه امپراتوري رسانهاي به اين بزرگي، وقتي پشت يك شبكه فارسي قرار ميگيرد نميتوان اهداف آنرا به سادگي كسب درآمدهاي اقتصادي كاهش داد. اگر بتوان منبع درآمدهاي شبكه فارسيوان را آگهيهاي تجاري فرض كرد، اين حجم آگهي آن هم در بازار ايراني و با وجود رسانههاي انبوه فارسي زبان كه به قيمتهاي بسيار پايين در مقايسه با شبكههاي خارجي پخش ميكنند، براي گردانندگان اين غول رسانهاي به يك شوخي ميماند و رقم مهمي بهنظر نميرسد. حتي اگر بپذيريم هر شبكه بايد هزينههايش را خود تأمين كند، باز هم نميتوان مسائل مالي را هدف اصلي گردانندگان اين شبكه فرض و از ديگر مسائل صرفنظر كرد و در نهايت به افزايش اين دايره قدرت رسانهاي در آسيا توجهي نداشت.
سريالهايي كه اغلب در اين شبكه روي آنتن ميروند سريالهايي خاص شبكههاي كابلي هستند كه هيچ بعيد نيست كه پارهاي از آنها توليدات شركتهاي فيلمسازي يا شبكههاي مرتبط به اين غول رسانهاي باشد اما هر چه هست اين سريالها به دقت و حسابشده انتخاب شدهاند. سريالهاي اين شبكه را از منظر مضموني ميتوان به 3 دسته تقسيم كرد: نخست سريالهاي درام و رمانس بهاصطلاح خانوادگي كه بيشتر آنها مضاميني غيراخلاقي داشته و به روابط نامشروع دختران و پسران و البته خيانت زن و شوهر به يكديگر و... ميپردازند.
سريال «ويكتوريا»، «مونوس ومونوس»، «خانه مد»، «جسور و زيبا» و... از اين جمله هستند. دسته دوم سريالهاي طنز از جنس سريالهاي طنز روتين و شبانه هستند كه در لوكيشنهاي داخلي و محدود و با اتكا به شوخيهاي صرفاً كلامي و اغلب ركيك ساخته و پرداخته شدهاند. مضمون اين سريالها نيز با توجه به نمايش روابط جنسي آزاد جوانان و هم خانگي آنها بدون ازدواج و... در تأثير گذاريهاي مخرب اخلاقي و فرهنگي كم از دسته نخست ندارند. سريال كرهاي «همسر يا دردسر»، «دارما و گري»، «ريبا»، «آشنايي با مادر» و... سريالهاي طنز اين شبكه هستند.
و در نهايت دسته سوم هم سريالهاي پرحادثه، جنايي و پليسي مشهور سالهاي اخير همچون «24»، «حصار چوبي» و ... هستند كه از سطح كيفي بالاتري نسبت به بقيه سريالها برخوردار بوده و با وجود تفاوتهاي فرهنگي با مخاطب فارسي زبان لااقل مسائل غير اخلاقي را بهعنوان يك ارزش تبليغ نميكنند. به اين ترتيب هر جنس و هر گروه سني، حتي بچهها نيز خوراكي براي خود در ميان سريالهاي فارسيوان خواهند يافت.
دوستي از قول يكي از عرضهكنندگان خدمات ماهوارهاي! روايت ميكرد كه اين روزها براي آن گروه از خانوادههاي ايراني كه از برنامههاي ماهوارهاي استفاده ميكنند، هيچ شبكهاي به اندازه فارسيوان اهميت ندارد. بسياري از آنها حاضرند هيچيك از شبكههاي ماهوارهاي فارسي را نداشتهباشند ولي در عوض فارسيوان آنها صاف و بيپارازيت باشد. اين يعني يك شبكه در برابر همه شبكهها؛ شبكهاي كه بيشتر از هر شبكه ديگر تماشا ميشود. بسياري از زنان خانهداري كه از ماهواره استفاده ميكنند، عادت به روشن كردن اين شبكه در طول روز دارند، حتي در زماني كه مشغول كار در خانه هستند به شنيدن صداي آن عادت كرده و داستان را دنبال ميكنند.
اينكه ويكتوريا با دوست پسر جوانش به كجا رسيدهاند يا شوهر ويكتوريا و دوست دختر جوانش با بچه نامشروعشان چه كردهاند، آيا همسر رسمي مونوس از وجود همسر غير رسمي و فرزند نامشروعاش اطلاع پيدا كرده و يا اينكه رئيس مونوس كه در حال خيانت به همسر خود است توانسته اين ماجرا را پنهان نگاه دارد يا نه و... تقريباً مضمون همه سريالهايي كه در اين شبكه پخش ميشود همين است، هرچند كه سريالهاي كرهاي (آسيايي) اين شبكه به ظاهر قدري اخلاقيتر بهنظر ميرسند و لايههاي سنتي فرهنگ آسيايي آن براي مخاطب ايراني ملموس و جذبكننده بهنظر ميرسد اما در خلال آن، حضور فرهنگ غرب در زندگي آنها تأثير خود را بر تماشاگر ايراني ميگذارد.
اما غلظت سريالهاي كلمبيايي به قدري شديد است كه روي نمونههاي غربي خود را كم كند! حقيقت اينكه نمايش اين همه بياخلاقي در يك سريال واقعاً كمياب است و شخصيتها و مناسبات ميان آنها دراين سريالها بر هيچ منطقي استوار نيستند جز غرايزي كه به شكلي حيواني شخصيتها را بهدنبال هم ميكشند. موفقيت فارسيوان در جذب مخاطب، ديگر شبكههاي فارسي زبان را هم به اين نتيجه رسانده است كه آنها هم به دوبله و پخش سريالهاي خارجي بپردازند. شبكه «جمتي وي» از جمله شبكههايي است كه به تازگي پا در جاي پاي فارسيوان گذاشته است، هرچند كه فارسيوان بهدليل اينكه اختصاصي به اين حوزه ميپردازد، همچنان يكهتاز است. اما اين جرياني است كه مدام در حال گسترش است و شبكههاي داخلي هم با اين بضاعت، حرفي براي گفتن مقابل آنها ندارند، مگر آنكه فكري اساسي براي آن كرد.
حرف آخر آنكه فارسيوان با نمايش سريالهاي درجه چندمكرهاي و كلمبيايي و به ندرت هم آمريكايي، امواج فرهنگي بيگانه و البته مهاجم را به خانههاي ما ميفرستد و از طريق ترويج بياخلاقي، فرهنگ ايراني- اسلامي و بنيان خانواده را هدف گرفته است. در اين سريالها، بيبندوباري در روابط جنسهاي مخالف و خيانت اخلاقي اعضاي خانواده به هم، امري طبيعي و مرسوم نمايش داده ميشود. با تماشا و همراهيكردن اين سريالها، نه تنها چنين مسائلي قبح خود را از دست ميدهند بلكه بهدليل تماشاي هر روزه و طولاني مدت اين سريالها به شخصيتها نزديك شده و با آنها همذاتپنداري ميكنند و انجام چنين مسائلي تشويق و ترغيب ميشوند و متأسفانه بسياري از خانوادهها با پذيرش اين شبكه در كانون خانواده خود، زمينههاي پذيرش الگوهايي اينچنيني را براي جوانان فراهم ميكنند.
منبع: شمیم ظهور
صدای امریکا یا بهتر بگوییم صدای شیطان
شبکه تلویزیونی صدای آمریکا که سازمان جاسوسی آمریکا سیا آنرا راه اندازی کرده کاری جز تخریب شخصیت های مهم ایرانی و تحلیل هایی پوچ گرا و ..... را انجام نمی دهد که حتی اعتراض نماینگان این کشور (آمریکا) ب دلیل بی خاصیت بودن برنامه های این شبکه در پی داشته است.
جالبه که خودشون هم دیگه پی به بی خاصیت بودن خودشون بردن.
Manoto
چندی پیش پایگاه اینترنتی "اخبار روز" وابسته به گروهک های ضد انقلابِ مقیم آلمان با اشاره به بی رونقی شبکه های ماهواره ای دارای گرایش سیاسی ازعان داشت : "امروز حتی تلویزیون های سیاسی مانند صدای آمریکا هم دریافته اند که مخاطب برای اخبار و تحلیل های سیاسی پای آن ها نمی نشیند. "
کانال "من و تو" در اواخر اکتبر (2010) آبان ماه 1389 در کشور انگلستان و شهر لندن راه اندازی شد . امواج این کانال از طریق ماهواره هاتبرد ، برای ایرانیان سراسر جهان ، خصوصا ایرانیان داخل کشور پخش می شود . همه ی اهداف و برنامه ها روشن بود ؛ کارمندان ، گردانندگان ، مجریان و حتی سرمایه گذاران از روز اول خود را نمایان کردند .بدین ترتیب این طور القا شد که قرار بر مخفی کاری نیست . گفته می شود ، برادر و خواهری با نام های "کیوان" و "مرجان عباسی" مدیران اصلی این کانال هستند و گروه تلویزیونی مرجان ، صاحب اصلی کانال "من و تو" محسوب میشود اما شایعات دیگری وجود دارد که عنوان می کند سرمایه گذار اصلی این کانال یک خواننده فراری به نام "فائقه آتشین" و یا فرد مجهول دیگری است .
پدر این دو تن مالک تلویزیون آزادی در "واشنگتن دی سی" و شبکه پورنوی Hostlertv در کانادا می باشد ، باید توجه نمود که بخش عمده ای از بودجه ی شبکه های من و تو ، یک و دو از وزارت امور خارجه انگلیس گرفته شده است . رابطِ این افراد نیز فردی به نام "مک وولین" می باشد که به عنوان مدیر و یکی از مشاورین ارشد این گروه فعالیت می کند و با همکاری وی ، وزارت امور خارجه انگلیس بودجه ی راه اندازی این دو شبکه را تامین نموده . اما برای سال 2011 با همکاری عباسی پدر، یک بودجه ی هنگفت 40 میلیون دلاری را از محل بودجه ی امنیتی و هجوم رسانه ای آمریکا برای ایران در پنتاگون دریافت می کند . براساس گزارش ها بودجه ی 40 میلیون دلاری این شبکه در حقیقت 40 برابر بیشتر از بودجه ی شبکه اسطوره ای فارسی 1 است و باید توجه داشت که این شبکه تحت حمایت مستقیم سازمان MI5 انگلیس است.
نکته ی ابتدایی انتخاب اسم برای این شبکه است ، دست اندرکاران این شبکه با انتخاب اسم "من و تو" عملاً خواستار تعامل و ارتباط با مردم ایران هستند و سیاست خود را پخش فیلم ، سریال ، اخبار و گزارشهای متنوع برای "من و تو" قرار داده اند .
باید توجه نمود که بخش عمده ای از بودجه ی شبکه های من و تو ، یک و دو از وزارت امور خارجه انگلیس گرفته شده است
باید توجه داشت که هدف عمده ی این شبکه ، قشر "مادران و زنان" جامعه ی ایران هستند و در این راستا سعی شده با چاشنی هایی از جمله آشپزی ، طنز و حتی رقص به جذب مخاطب هدف خود پرداخته شود . از دیگر استراتژی این شبکه استفاده از خوانندگان خارج نشین و کپی برداری از برنامه های شبکه های انگلستان می باشد .
این شبکه با رویکردی کاملاً ضد ایرانی حتی در تیتر یک اخبار سایت خود ، خبری را با عنوان "پشتیبانی جمهوری خواهان از حمله ی نظامی به ایران" آورده است که این امر ناخواسته به هویدا سازی اهداف پشت پرده ی این شبکه انجامید .
تلویزیون "فارسی 1" و "من و تو" برای جلب مخاطب راه اندازی شدند . فارسی وان با پخش سریال های مطرح جهانی به صورت دوبله شده مخاطبانی را جذب کرد اما به دلیل همین جنبه ی سرگرمی صِرف ، آرام آرام دچار یک فرودستی در جذب مخاطب شد . "من و تو" تجربه ی مشابهی است که به بخش سبک زندگی غربی و شوهای تلویزیونی و... می پردازد و در کنار شام ، مشروب خواری را ترویج می کند. هر چند که سایر بخش های این شبکه رویکردی سرگرم کننده دارند ، اما اهداف آن کاملاً مغایر با فلسفه ی نظام اسلامی بوده و دقیقاً رویکردی اومانیستی و مادیمحور را دنبال میکند .

اما مهم آن است که در پس این شبکه چه می گذرد ؟ و این شبکه چه رویکردی دارد ؟ این روند باز می گردد به جنگ های نظامی دشمنان دیرینه ی نظام جمهوری اسلامی ایران که طی 8 سال دفاع مقدس به شکسته شدن دندان های تیز شده برای تصاحب این مرز و بوم انجامید و آنان را در نیل به اهداف شومشان ناکام گذاشت ؛ از آن زمان به بعد بود که جهان خواران استعمارگر وارد فاز جدید جنگی شدند ، این فاز "جنگ نرم" (Soft War ) نام دارد . مرحله ای دیگر نه جان و مال ما بلکه افکار و عقاید انسان ها مورد هجوم و تخریب قرار می گیرد .
یکی از حربه های این نوع جنگ استفاده از رسانه ها بالاخص شبکه های ماهواره ای و فیلم ها و اینترنت می باشد . شبکه ی من و تو نیز درصدد است تا با تزریق سبک زندگی غربی که در محتوای تمام برنامه های این شبکه مشاهده می شود افکار و عقاید و سبک زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار دهد . تغییر رفتار و سبک زندگی و الگوی رفتاری که بیشتر زنان جامعه ی ایرانی را هدف قرار داده ، و نشان می دهد که هدف گزاری مسئولان این شبکه کدام قشر از جامعه ایرانی را نشانه گرفته است.
اگرچه در کانالی مثل "فارسی وان" اهداف سیاسی زیاد ، موضع گیری علیه نظام مشهود و بارز نبود ، اما در شبکه ی "من و تو" این اهداف سیاسی با پخش چند برنامه مثل ، اتاق خبر ، دکتر کپی ، سالی تالک و انقلاب به روایت تصویر و ... به صورت علنی دنبال می شود .
اما باز هم نباید از پشت پرده ی این شبکه غافل شد که نشان دهنده ی عمدهترین فعالیت رسانه ای این شبکه ، یعنی تلاش بی وقفه ، هماهنگ و برنامه ریزی شده برای تغییر سبک و روش زندگی و معاشرت افراد در جامعه است . این جوامع از کوچک ترین نهاد آن یعنی خانواده ، جمع دوستان ، آشنایان و اقوام شروع می شود و تا سطح همکاران ، همشهریان ، هموطنان و هم نوعان را در بر می گیرد .
مصادیق فراوان ترویج فرهنگ مبتذل غربی ، در همه برنامههای این شبکه فراوان دیده میشود که به چند نمونه بسنده میکنیم :
. شبکه ی من و تو نیز درصدد است تا با تزریق سبک زندگی غربی که در محتوای تمام برنامه های این شبکه مشاهده می شود افکار و عقاید و سبک زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار دهد
در برنامه ی "بفرمائید شام" ، عمده افراد شرکت کننده در ضیافت شام ، از گونه های مختلفی انتخاب شدهاند تا مخاطب با هر نوع سبک و روش زندگی ، بالاخره با یکی از این افراد احساس همزاد پنداری بیشتری کند تا در ادامه ، قبح برخی رفتارها با مشاهده ی تحقق آن ها در فرد مشابه ، زدوده و انجام آن نوع از معاشرت و زندگی برایش محقق شود . بسیار دیده شده در صورتی که میهمان و میزبان از جنس مخالف بوده اند و هنگام ورود میهمان ، گوینده ی برنامه تذکر می دهد که بوسیدن طرف مقابل فراموش نشود و در صورت انجام ندادن این کار ، فرد فراموش کار را بی فرهنگ خطاب می کند و این گونه هنجار و ضدهنجار ، یا ارزش و ضدارزش را برعکس به مخاطب القا می کنند .
در آخر باید خاطر نشان شویم که هرچند رسانه ی ملی در شرایط فعلی و با هجوم این تعداد شبکه سرگرم کننده ، قدری در موضع انفعال قرار دارد ، اما همواره نشان داده با حرکتهای درخشان مثل تولید سریال مختارنامه و یا مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر، میتوان رسانهای دینی و در عین حال با نشاط داشت. با این حال، نباید از یاد برد که "سرگرم سازی" یک صنعت است با تمام قواعدی که برای خود دارد. یکی از قواعد پذیرفته شده در این صنعت به رسمیت شناختن نیاز مخاطب به شادی و سرگرمی ، و تلاش برای استفاده از همین اصل جهت رقابت با دیگران است .
به نقل از سایت تبیان
گروه پژوهشی وصال منتظر دریافت مقالات, انتفادات و پیشنهادات شماست